پارمیس، فرشته كوچولوپارمیس، فرشته كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
تاريخ پيوندمانتاريخ پيوندمان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
روز عقدكنانروز عقدكنان، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
روز آشناييروز آشنايي، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
مامان و باباي پارميسمامان و باباي پارميس، تا این لحظه: 43 سال و 18 روز سن داره

بهشت کوچک مامان و بابا

ده ماهگي پارميس

سلام بر دختر زيبايم سلام بر اميد زندگيم و سلام بر نور دو چشمانم پارميسم نازنينم ديروز يعني بيست و هشتم آبان ماه سال يكهزار و سيصد و نود و دو تو دختر خوبم نه ماهگيتو تموم كردي و وارد دهمين ماه از زندگيت شدي... ديروز براي چك آپ به درمانگاه محله رفتيم و بعد از اندازه گيري قد و وزن و دور سر خانم پرستار گفت كه خدا رو شكر همه چيز دخترتون نرمال و عاليه و هيچ مشكلي نداره... دخترم باز هم خدارو شكر مي كنم كه تو سالمي و روز بروز بزرگتر ميشي... دختر خوشگلم اولين دندونتو يازدهم آبان در آوردي و به فاصله چند روز يعني بيست و پنجم آبان ماه دندون دوم رو هم در آوردي... خيلي خيلي خوشحالم... دختر خوشگلم از وقتي كه ت...
29 آبان 1392

ده ماهگي پارميس

سلام بر دختر زيبايم سلام بر اميد زندگيم و سلام بر نور دو چشمانم پارميسم نازنينم ديروز يعني بيست و هشتم آبان ماه سال يكهزار و سيصد و نود و دو تو دختر خوبم نه ماهگيتو تموم كردي و وارد دهمين ماه از زندگيت شدي... ديروز براي چك آپ به درمانگاه محله رفتيم و بعد از اندازه گيري قد و وزن و دور سر خانم پرستار گفت كه خدا رو شكر همه چيز دخترتون نرمال و عاليه و هيچ مشكلي نداره... دخترم باز هم خدارو شكر مي كنم كه تو سالمي و روز بروز بزرگتر ميشي... دختر خوشگلم اولين دندونتو يازدهم آبان در آوردي و به فاصله چند روز يعني بيست و پنجم آبان ماه دندون دوم رو هم در آوردي... خيلي خيلي خوشحالم...  دختر خوشگلم از وقتي كه تو ...
29 آبان 1392

اولين دندان

پارميس خوشگلم دختر زيباي من اي تو همه اميد زندگيم تو براي من عزيزتريني هستي كه دوميني نداري و من تو را با همه وجودم دوست ميدارم و عاشق تو هستم... دخترم نازنينم ديروز عصري(يازدهم آبان ماه سال 92) عمه حبيبه زنگ زد و گفت كه سلام بابايي پارميس ميدوني چي شده گفتم چي شده، گفت كه پارميس خانوم دندون در آورده ... پارميس عزيزم، وقتي عمه گفت كه دندون در آودري نميدوني كه چه قدر خوشحال شدم . از شدت خوشحالي مي خواستم داد بزنم ...در پوست خود نمي گنجيدم و كم مونده بود بال در بيارم... نتونتسم طاقت بيارم از مغازه در اومده و سريع خودم را به خونه مامان جون رسوندم وقتي كه دست به دهنت زدم و دندون خوشگلتو حس كردم انگار دنياها مال من شد... ...
12 آبان 1392

اولين دندان

پارميس خوشگلم دختر زيباي من اي تو همه اميد زندگيم تو براي من عزيزتريني هستي كه دوميني نداري و من تو را با همه وجودم دوست ميدارم و عاشق تو هستم... دخترم نازنينم ديروز عصري(يازدهم آبان ماه سال 92) عمه حبيبه زنگ زد و گفت كه سلام بابايي پارميس ميدوني چي شده گفتم چي شده، گفت كه پارميس خانوم دندون در آورده ... پارميس عزيزم، وقتي عمه گفت كه دندون در آودري نميدوني كه چه قدر خوشحال شدم . از شدت خوشحالي مي خواستم داد بزنم ...در پوست خود نمي گنجيدم و كم  مونده بود بال در بيارم... نتونتسم طاقت بيارم از مغازه در اومده و سريع خودم را به خونه مامان جون رسوندم وقتي كه دست به دهنت زدم و دندون خوشگلتو حس كردم انگار دنياها مال من شد.....
12 آبان 1392
1